امروز: سه شنبه 03 اسفند 14

 

26 سال از اون زمانی که یه فردی با خون دل خوردن و قد علم کردن جلوی ابر قدرت ها باعث شده بود انقلابی عظیم اتفاق بیافته می گذشت . کشور کم کم داشت روی آرامش رو میدید و مردم به اون چیزهایی که میخواستند رسیده بودند در یک کلام روی خط صلح پیش میرفتیم . که یک دفعه در آسمون باز شد و کسی که اعتماد به نفس تنها نکته قابل ذکرش بود افتاد رو صندلی که نباید میافتاد . خلاصه سرتون رو درد نیارم . اولش همه فکر کردند خب حتما این فرد که از بین چندین نفر کاندیدای مطح و کارکشته انتخاب شده میاد و مثل انتخاب شده های قبلی و مملکتشون رو که با زحمت تو این 26 سال یک اعتبار و ثروت و عزت و همچین بگی نگی قدرتی براش دست و پا کرده بودند به دست میگیره . البته مردم توقع نداشتند که این انتخاب شده جدید کار خارق العاده ای بکنه . نه . همین که رابطمون رو با کشورهای قبلی حفظ کنه ، اقتصادمون رو بدون شیب صعودی در حالت ساکن نگه داره ، قیمت ها رو ثابت که نه ولی از رشد بیش از حدش جلوگیری کنه ، به مردمش احترام بذاره ، منزلت ایران رو در نزد کشورهای صاحب نام نه گینه و گابی و مالی و سومالی و زیمبابوه  حفظ کنه . خلاصه مردم توقع بالایی از این انتخاب شده جدید نداشتند . البته این رو هم بگم که اونا خودشون انتخابش کرده بودند پس چاره ای به جز اعتماد به اون نداشتند . سرتون رو درد نیارم این آقای ا.ن اولش کارش خوب بود جوری که مردم می گفتند بابا این دیگه عجب آدمیه خیلی اهل کاره خوش به حالمون تو این چهار سال حسابی از همه نظر رشد میکنیم . اما چشمتون روز بد نبینه این آدم یک دفعه از این رو به اون رو شد . با کشورهای اروپایی که تمام قطعات حیاتی صنایع نو پای ما رو تامین می کردند و خیلی از جنس های وارداتی که ما نمی تونستیم تولید کنیم و یک دفعه در افتاد . شروع کرد به نقض احترام متقابل که در زمان انتخاب شده قبلی در اوج قرار داشت . بعد دید که داره اوضاع خراب میشه شروع کرد به دوست پیدا کردن در کشور هایی که اونا هم مثل اون شده بودند . خلاصه اولین اشتباه رو انجام داد و اونم این بود که فکر کرد با بیان کردن مباحثی مثل هولوکاست میتونه یک شبه راهی رو که آقای م.خ با گفتگوی تمدن ها رفته بود بره . ولی با این کار در واقع کشور خودش رو در زمره تبعیدی ها قرار داد . البته ظاهر قضیه باید حفظ میشد . پس رفت سراغ اسرائیل و شروع کرد به دادن شعارهایی از قبیل اینکه این کشور باید از روی زمین محو بشه و نامشروعه و از این حرفا . البته از مردم ایران کسی با نامشروع بودن اسرائیل مخالف نبود ولی همه با این نوع بیان مخالف بودند چون می دونستند که زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد . خلاصه انتخاب شده که دیده بود از رو کم تجربگی و احساسات حرفایی رو زده که همه پلهای پشت سرش رو خراب کرده با خودش میگه حالا که اینجوری شده بذار تا ته خط بریم توکل به خدا . حالا دیگه رابطش با کشورهای کوچیک در حد یک رابطه دیپلماتیک نیست بلکه به رفت و آمد خانوادگی تبدیل شده . یک شب که یکی از سران این کشورها به اسم عمو چاوز اومده بوده ایران ا.ن به عمو چاوز میگه ما برای شما خونه میسازیم ، سد میسازیم ، بند میسازیم ، شما هم به ما هر وقت که این اروپایی های بی تربیت بنزینمون رو قطع کردن بنزین و فرآورده های دیگه نفت که به مقدار کافی نمی تونیم تولید کنیم بدید . عمو چاوز هم موافقت کرد و خلاصه عمو چاوز تا 4 سال بعد یه هفت هشت بار دیگه اومد ایران تا ولش میکردن یه سفر به ایران میکرد . البته ا.ن در این 4 سال از کشور هایی مثل گابی و سومالی و خلاصه هر کشوری که تازه از زیر پرچم یک مستعمره خارج شده باشه رابطه بر قرار کرد حتی اگه جمعیت اون کشور اندازه قم هم نباشه . این کشور ها و سرانشون هی با ایران متحد شدند هی متحد شدند تا جایی که متاسفانه ا.ن یک لحظه توهم ورش داشت و اومد تو سازمان ملل به کشورهای صاحب قدرت گفت که شما ظالم ها باید به فکر مردم جهان باشید ، رئوف باشید ، مهرورز باشید ، عدالت محور باشید و کلی شعار قشنگ دیگه . البته میگم که چون ا.ن کم تجربه بود فکر میکرد الان سران کشور های اروپایی دستمالهای مامان دوزشون رو در میارن و به حال خودشون و گناهان کبیره ای که انجام میدن گریه میکنند بعد هم به نزدیکترین مسجد محل میرن و توبه میکنند . ا.ن خوشحال به خونه برگشت . از اون روز به بعد هر وقت پاشو تو سازمان ممل میذاشت همون حرفای قبلی رو بی کم و کاست تکرار میکرد . که یک دفعه تمام کشورهای صاحب قدرت دنیا گفتند گور پدر گفتگوی تمدن ها و کارهایی که م.خ در عرصه سیاست خارجی کرد . پس اومدن و همه جلسات گروه 5+1 و گروه 8 و هرچی گروه بود به موضوع هسته ای ایران اختصاص دادند . البته اونا میدونستند که ایران مانند زمان انتخاب شده قبلی کار خوشو میکنه و به پیشرفت هسته ایش ادامه میده ولی هدف اونا انرژی هسته ای نبود بلکه می خواستند مانند معلمایی که از یک شاگردشون بدش میاد و دنبال بهونه میگردند تا از کلاس بندازنشون بیرون تحریم های سیاسی و اقتصادی رو علیه ایران بیشتر کنند . ا.ن کاری به این چیزها نداشت و هر چی بهش میگفتند یه چیزی در جواب داشت که بگه . البته اگه این یک خصوصیت رو هم نداشت که دیگه کلاهش پس معرکه بود .

روزها گذشت و روز به روز اوضاع اقتصادی و سیاسی مملکت به خاطر عملکرد  ضعیف ا.ن خرابتر شد تا جایی که ونزوئلا شد تنها دوست قدرتمند ما و تورم 10 درصدی زمان م.خ به 26 درصد رسید . نمیخوام بحثو تخصصی کنم . وقت انتخابات رسید . ا.ن موقع تبلیغات یک دفعه دید که هیچ نقطه قابل دفاعی تو کارنامش نیست و خراب کرده که آباد نکرده . چون میدونست مردم ایران مردمی احساساتی هستند پس شروع کرد به تخریب شخصیت های اصلاح طلب و توهین به ارکان انقلاب و نظام مانند ه.ر تا حواس مردم رو از عملکرد ضعیف دولت خودش پرت کنه و با استفاده از نقاط ضعف دولت های اصلاح طلب قبلی نقاط ضعف خودش رو پوشش بده  . خلاصه ا.ن کل مملکت از وزارت خونه ها تا مدرسه ها تا تمام پایگاه های بسیج و صدا و سیما و خلاصه هرکی که نونشو میداد  بسیج کرد تا شانس رای آوردنش رو ببره بالا ولی باز هم نظر سنجی ها به سود رقیبش بود  پس رفت سراغ مناظره ها و برنامه چیند تا با توهین ناموسی و ترور شخصیتی و بگم بگم و آوردن عکس زن رقیب انتخاباتی و تخریب شخصیتی  از رقیب انتخاباتیش آتو بگیره . هر چی رقیبش تو مناظره ها میگفت بهش میگفت من به شما علاقمندم و تو اون مدتی که این جمله رو میگفت فکر میکرد که جواب سوالات طرف رو چجوری بده . اما نکته ای که در انتخابات ایران نهفته است و هیچ کس تو این ایام بهش اشاره ای نکرده اینه که هر کس یک دور به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد دور بعد تحت هر شرایطی باید رای بیاره . منتهی یکی مثل م.خ با شرافت و با رای واقعی بیست میلیونی با جمعیت شرکت کننده بسیار کمتر از دور اخیر  رای میاره یکی هم مثل ا.ن با تخریب ارکان نظام و توهین به شخصیت ها و فرافکنی برای انحراف افکار عمومی از کارنامه فجیع دولت خودش و توزیع چک پول تو روستاها به اسم سهام عدالت و دستکاری رای ها در وزارت کشور وووووووو در دور دوم انتخاب میشه . به هر حال دستوری که از بالا اومده به هر نحو ممکن باید اجرا بشه حتی با کشتن جوونایی که هیچ گناهی نداشتند و فقط تو تجمعاتی که در قانون اساسی مجاز دونسته شده شرکت کرده بودند و زیر پا گذاشتن حرمت ها و تجاوز به ناموس مردم توسط نیرویی که اسمش مقدسه ولی رسمش نه . نیرویی که باید حافظ جون مردم باشه ولی شد قاتل جون مردم و هنوز هم هست . دیدین یک دروغی رو که یه نفر هی میگه خودش هم باورش میشه حالا قضیه ا.ن شده قضیه همین دروغه . بعد از اینکه وعده پاداش به کارمندا و توزیع چک پول تو روستاها به اسم سهام عدالت و استفاده از تنفر مردم نسبت به ه.ر و خونوادش که بالا گفتم و در نهایت دستکاری رایها تو وزارت کشور به هر بدبختی بود ا.ن دوباره رئیس جمهور شد ولی یک رئیس جمهور نفرت انگیز برای اقشاری مثل دانشجوها و استادا و صنعتگران و معلمان و تاجران و تمام اقشاری که به نوعی از عملکرد ضعیفش تو این چهار سال ضربه خورده بودند و رئیس جمهور محبوب برای دو قشر یکی روستایی ها چرا که فکر میکردند چک پول ها و وعده وعید ها ادامه داره و دوم بسیجی که یکدفعه دید از یک قشر زائد در جامعه به تعیین کننده ترین نیروی جامعه تبدیل شده جوری که تو روز روشن میتونه  آدم بکشه و بره خونشون و سرشو راحت بذاره و به خودش بگه که من بسیجی ام و کارم حفظ امنیت جامعه است در حالی که وظیفه گارد شاهنشاهی هم همین بود با این تفاوت که اونها ادعای اسلام و ولایتمداری هم نداشتند . خلاصه کنم ا.ن کسی بود که اداره کشور رو با اداره مدرسه اشتباه گرفت و نتیجه اش از بین رفتن دموکراسی و آزادی و وجهه سیاسی ایران و  سقوط اقتصادی و تبدیل حکومت اسلامی به دیکتاتوری بود .


 نوشته شده توسط در سه شنبه 88/9/17 و ساعت 4:10 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

وبلاگ خبری تحلیلی سبز پیشرو


آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 5404
فهرست موضوعی یادداشت ها
ا .
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه